نوشتهها
جایی که تو هستی، اون نیست!
- نوشته شده توسط رخشا غلامی
یک وقتهایی میشود، نسبت به یک آدم، احساس عمیقی داریم، یک دوست داشتن زیاد و دوست داریم رابطهمان شکل و رنگ و بوی احساس ما را داشته باشد و همهی اینها در حالیست که طرف مقابلمان، هیچ احساسی به ما ندارد یا شاید حتی احساسهای منفی به ما داشته باشد!
خیلی از ما، ممکن است در این تله افتاده باشیم.
در این زمانهاست که درِ ورود به دنیای آن آدم را گم میکنیم.
همهی کارها و رفتارها و حرفهایمان با دیوارهای سرسخت و بلند قلعهی زندگی آن آدم، مواجه میشود!
هر روز بیشتر اشتباه میکنیم.
اشتباهاتمان بزرگتر میشود!
حتی در نظر محبوبمان، به خاطر همهی تلاشهای مسخرهمان، منفورتر میشویم!!
و حتی بدتر از آن، با گذشت زمان و کمی آرام گرفتن و دور شدن از موقعیت قبلی، وقتی یاد کارهای اشتباهمان میافتیم، بیشتر از خودمان، بدمان میآید که چرا آنقدر کارهای مضحک انجام دادیم؟! چرا آنقدر اشتباه کردیم؟ چرا انقدر کارهایمان سطح پایین بود؟!
حتی یک زمانی به خودمان میآیم و قبول میکنیم که
منم بودم در مقابل این رفتارها، طرف رو ایگنور میکردم!!
…
راه ورود به دنیای هر آدم، راه قشنگیست.
یک راه ساده و زلال.
وقتی قشنگ باشی (کل بعُد وجودیت نه صرفاً چهره!) توی دنیای آدمها جا خواهی داشت…
نوشته های مشابه
پایان فصل و شروعی تازه 🤍
- نوشته شده توسط رخشا غلامی
- 0 دیدگاه
خلاء
- نوشته شده توسط رخشا غلامی
- 0 دیدگاه
امبر
- نوشته شده توسط رخشا غلامی
- 0 دیدگاه
Mariage d’Amour
- نوشته شده توسط رخشا غلامی
- 0 دیدگاه
حلقهی نامرئی
- نوشته شده توسط رخشا غلامی
- 0 دیدگاه
See
- نوشته شده توسط رخشا غلامی
- 0 دیدگاه
گریه کن گریه قشنگه
- نوشته شده توسط رخشا غلامی
میخواهم زبان تو را بیاموزم
- نوشته شده توسط رخشا غلامی
- 0 دیدگاه
نور زندگی
- نوشته شده توسط رخشا غلامی
- 0 دیدگاه
ظهور عشق
- نوشته شده توسط رخشا غلامی
- 0 دیدگاه