۲۰ از ۹۰
امروز روز بیستم از برنامهی نود روزهی من است.
یک سری کارها را مشخص کردم که در این نود روز انجام دهم.
بعضی از کارها حتما باید روزانه انجام شوند و بعضی از آنها فقط مهم است که در طول این زمان، تمام شوند.
امروز که روز بیستم است، از خودم راضیم و البته که گاهی زیاد سر خودم و خدا غُر زدم ولی فعلاً در صلح دارم ادامه میدهم.
و دم خدا گرم که غرهایم را نادیده و نشنیده میگیرد.
مطمئنم اگر من خدا بودم حتما بندهام را از وسط نصف میکردم و کلی هم به او میخندیدم که دیگر انقدر کور نباشد که نعمتها را نبیند و دهانش را برای لحظهای که چیزی به میلش نیست، به شکایت باز نکند!
امیدوارم ادامه دهم و انشالله هیچ وقفهای در برنامهام نیوفتد و من بعد از ۹۰ روز بیشتر از...