نوشتهها
زندگی بدون حاشیه
خیلی وقته دارم به زندگی بدون حاشیه و زندگیهای با حاشیه فکر میکنم.
چند سالی بود که سعی میکردم زندگیم رو از حاشیه دور کنم. هر چیزی که فرع هست رو حذف کنم و اصل رو در زندگیم پررنگتر کنم.
در بعضی جنبههای زندگیم موفق بودم و در بعضیها نه.
ولی وقتی تعهد داری روی یک کار، جهان هم هدایتت میکنه به سمت خواستههات.
الان که دارم این متن رو مینویسم احساس میکنم واقعا یک آدم جدید شدم.
زمانی متوجهی متحول شدنم شدم که دیگه حرف اطرافیانی که قبلاً برام واضح بود و قبول داشتم رو نمیفهمم!
متوجهی دغدغههای آدمها نمیشم.
دغدغههای آدمها برام عجیب بود، عجیبتر شد.
این حرفهام به این معنی نیست که من خوبم بقیه بَدن! نه، اصلاً.
این حرفها یعنی دیگه ما در دنیای هم زندگی نمیکنیم.
دغدغه و مسائل مهم زندگی اونها با دغدغه و مسائل مهم زندگی من فرق میکنه.
تمرکز من روی یه چیز دیگه است.
همین.
قبلاً من هم مثل اونا فکر میکردم و الان فکر کردن مثل قبل برای من عجیبه و این یعنی متحول شدن من، یعنی من به خواستهام که تغییر کردن بود، رسیدم.
سالها بود که میخواستم زندگیم بدون حاشیه باشه. حتی به شوخی میگفتم من تو غار زندگی میکنم.
ولی الان میدونم من نمیخوام تو غار زندگی کنم، تو غار هم زندگی نمیکردم و نمیکنم. فقط و فقط نمیخوام تمرکزم از اصل و از هدفم بره به سمت حاشیه و فرعیات.
من همیشه از خدا میخواستم رشد کنم.
بزرگ بشم.
آگاهتر بشم.
تغییر مثبت داشته باشم.
و واقعیتش رو بگم از روزی که این خواستهها در من شکل گرفت، مسیر تحول من هم ایجاد شد و من در اون مسیر قدم برداشتم ولی این روزها احساس میکنم شباهتی به چند سال قبل که اول این مسیر بودم، ندارم.
خدا راهی در زندگیم باز کرد که بیشتر رشد کنم و سبک زندگیم به شکل تصاعدی و گوله برفی تغییر کنه.
من دنبال یه زندگی بیحاشیه بودم و الان که دارم عمیقتر این زندگی رو تجربه میکنم بیشتر و بهتر میفهمم چقدر زندگیِ بودنِ حاشیه، شیرینتر و دلچسبتر از تمرکز داشتن روی فرعیات و بهتر شدن در جزئیاته.
حاشیه یعنی بجای عمیق شدن در یک موضوع دنبال این باشیم که به چشم بقیه در اون موضوع خوب به نظر برسیم!
حاشیه یعنی بجای روشن فکر بودن و درست عمل کردن و آدم درستی بودن، ادای روشن فکرا رو دربیاریم!
حاشیه یعنی بجای اینکه هدف تعیین کنیم و دنبال هدفمون باشیم، پی این بگردیم که کجا های و هویش بیشتر و اونجا خودی نشون بدیم!
حاشیه یعنی گلدوزیهای دور رومیزی، درحالی که جنس رومیزی دوزار هم نمیارزه ولی برای قشنگ نشون دادنش، هفتهها و ماهها وقت میذاری و گلدوزی میکنی!
حاشیه یعنی خونهی تمیز ولی کمد نامرتب!
حاشیه یعنی کلاس زبان رفتن فقط برای اینکه بگی من میرم کلاس زبان!
حاشیه یعنی تو خالی بودن ولی قشنگ جلوه کردن!
حاشیه یعنی گم شدن تو هدفها و خواستهها و سلیقهها و…ی بقیه!
حاشیه یعنی با کسی تو رابطه بودن فقط برای پُز دادن به بقیه!
حاشیه یعنی خیلی چیزا به جز هدف.
وقتی دنبال هدف باشی، باقی میشن حاشیه.
این روزها که نزدیک تولدمه و نزدیک سال جدید میلادی و من هر سال، خیلی به این فکر میکنم که در سال جدیدی که پیش روم دارم (اگر زنده بمونم) به چه چیزهایی میخوام برسم و سال قبل به چه چیزهایی رسیدم.
الان میدونم چی میخوام.
میخوام در سال جدید به زندگیم عمق بدم.
هدفها و خواستههام رو مشخص کردم و امیدوارم در مسیر، خدا کمکم کنه و دونه دونهاش تیک بخوره و بیشتر و بهتر از چیزی که میخوام برام اتفاق بیوفته.