نوشتهها
هدیه هر ساله و در آستانهی ورود به چهل سالگی
امروز چهارمین هارد ۲ ترا را به عنوان هدیه تولد گرفتم.
هر سال یک هارد ۲ ترابایتی به زندگی کاری من اضافه میشود.
همین اول بگویم که اگر میخواهید هارد ضد ضربه با سرعت بالای انتقال و شناخت دستگاه، تهیه کنید، به نظرم هارد سیلیکون پاور یکی از بهترین گزینههاست.
هارد ADATAی ضد ضربه هم دارم، ولی نه! در مقابل کارایی بالای Silicon Power A80 حرفی برای گفتن ندارد.
این حجم بالا برای هارد در زندگیام نشان از فیلمها و پروژههای سنگین تدوین فیلم میدهد.
البته این هارد آخری را فقط برای این خریدم که تمامی پروژههای مهم را در آن ذخیره و در جایی امن از آن محافظت کنم.
این متن را چند روز پیش نوشتم ولی منتشرش نکرده بودم:
چهل سالگی قشنگ یک میانه است.
جهان آدمهای اطرافت تقریباً نصف میشود.
نصف افراد کوچکتر از تو هستند و دغدغههایی را دارند که تو سالها پیش طیشان کردی
و نصف افراد بزرگتر از تو که هنوز فکر میکنند تجربههایی دارند که برای زندگیات به درد میخورد یا در جادهی معکوس زندگی در حال رانندگیاند.
جهان اول امیدوار و به دنبال تجربه و جهان دوم معمولاً چشم به آینهی عقب دارند و تعریف کردن از خاطرات و تجربیاتشان.
البته که مستثنی در این دو جهان وجود دارد.
ولی اکثراً در این دو فاز در حال شنا کردن هستند.
و البته یک جهان هم هست که جهان همان هم دورههایی خودت است.
زندگی در دنیای آدمهایی که نزدیک به چهل و در دههی چهل هستند، به نظرم یک تجربهی جالب است.
همین چند روز پیش با یکی از دوستانم در این مورد حرف میزدیم و دیدم روند تغییر در تجربهی زندگی واقعاً ربطی به سن و سالم نداشت. بیشتر به تصمیمم به تغییر روند زندگیام، من و تجربههای زندگی من را بهبود بخشید یا متفاوت کرد.
یعنی الزاماً بالا رفتن سن به معنای یک زندگی پُربارتر و پر معناتر و پر تجربهتر نیست.
مهم تجربهی زندگیست.
و زمانی که بیشتر تجربه میکنی
و بیشتر از تجربیاتت استفاده میکنی
یا حتی بیشتر رهایی در تجربه کردن متفاوت از تجربههای قبلی زندگیات. (چه سخت شد!)
آنوقت است که بیشتر زندگی کردی و زندگی پرمعناتری داشتی.
رهایی در تجربه کردن متفاوت از تجربههای قبلی زندگی یعنی اگر موضوعی را تجربه کردی، حالا با یک دید و نگاه جدید دوباره همان موضوع را تجربه کنی و نچسبی به درسی که از تجربهی قبلیات گرفتهای. وقتی آدم جدیدی میشوی، تجربهی جدید از یک موضوع قدیمی میتواند بسیار بسیار برایت متفاوت باشد.
هیچ چیز به نظرم بیشتر از تجربه کردن و رها بودن در مسیر زندگی، زندگی را جذاب نمیکند.
این روزها درگیر تدوین دوبارهی یک سری جلسات هستم.
در بعضی فیلمها که حدود دو سه سال پیش گرفته شده، بخاطر شکستگی گونهام یک کبودی بزرگ روی صورتم هست!
یادم است در آن زمان سعی کرده بودم با گریم و میکاپ کمی حجم کبودی را کم کنم ولی ظاهراً زور کبودی بیشتر بوده.
یادم است تا یک سال صورتم کبود بود و وقتی از دکتر بابت اینکه چرا گاهی کبودی صورتم بیشتر میشود، پرسیده بودم، گفته بود که استخوان گونه چون بدون کمک باید جوش بخورد و بخاطر حرکت سر و صورت، زخم دیر خوب میشود و دوباره خونریزی میکند.
ماشالله کبودی تا فکم حضور داشت!