نوشتهها
کمالگرایی سختگیرانه!
از وقتی بیدار شدم، بیشتر تایمم را پای سیستم نشستهام و در حال تدوین یک جلسهی طولانی چند پارتی هستم.
امروز پروژهاش را شکل دادم، پارتها را مشخص کردم. فیلمها را سینک کردم و بیشتر زمانم را برای محو کردن چهره گذاشتهام.
و هنوز هم این پروسه ادامه دارد.
ولی چیزی که من را مجاب کرد که این پست را بنویسم، این بود که با وجود دردِ انگشتِ اشارهام از کار زیاد و حرکتش روی تاچ پد لپتاپ، هنوز از کارکرد امروزم راضی نیستم و از نظرم خیلی کم کار کردهام و باید این روند را ادامه دهم!
دیروز دوست عزیزی زنگ زد و خبر از قبولی فرزندش در یکی از بهترین رشتههای تحصیلی در یکی از بهترین دانشگاههای ایران را داد. وقتی با ذوق و شوق از حال فرزندش پرسیدم، گفت داره گریه میکنه…
(فکر نکنید از خوشحالی بلکه از ناراحتی!)
این کمالگرایی و این سختگیری به خود، نمیدانم از کجا و از کی در ما ریشه دوانده و بسیار قوی در لحظه لحظهی زندگیمان نیشمان میزند و هر دستاوردی را از کوچک و بزرگ در ذهنمان کوچک میکند و زندگی را به کاممان تلخ!
برگردیم به من.
البته که من بسیار به خودم سخت میگرفتم و باز البته که الان بسیار آدم راحتگیری به خود هستم (در مقایسه با قبل)
ولی بحث سختگیری امروز بخاطر همان خصلت جدید راحتگیر بودنِ بسیار است که من را از حالت عادی به حالت فورس برده و حتی با وجود دردِ انگشتم باز هم میگوید کم کاری کردی و ادامه بده!
از یک جایی به بعد در زندگیم فهمیدم حرکت روزانه و مستمر و هدفمند خیلی هم خوب است ولی…
ولی کوچک شمردن حرکتها و نتیجه، زهریست که تو را میکُشد در حالی که حتی از کُشتنت هم راضی نیست!
و ظلم بعدی، همیشه روتین زندگی کردن و همان حرکتهای روزانه و هدفمند است که بها دادنِ زیاد به آن، حتی اصل زندگی را هم زیر سوال میبرد، که بعداً شاید راجع به آن نوشتم…