بازی تکراری

یکی را می‌شناسم که در تمام رفتار، گفتار، عملکرد و در کل با تمام تک‌تک سلولهایش طوری رفتار می‌کند که پولدار و ثروتمند دیده شود. یکی را می‌شناسم که در همه‌ی شرایطی که بالا گفتم، دوست دارد که خیلی خفن و دور از دسترس و متمایز به نظر برسد. فرد دیگری را می‌شناسم که همیشه دوست دارد خیلی زیبا و لوند باشد. دیگری دوست دارد خیلی خوشتیپ و خوش هیکل باشد. دیگری دوست دارد ناشناس و خفن باشد. و هزاران نقطه‌ی تماییز شخصی دیگر. روزی دوستی به من گفت هیچوقت به نقطه‌ی قوت فرد دامن نزن چون دقیقاً از همان نقطه به تو آسیب می‌زند. (البته این راهنمایی بیشتر برای رابطه‌ی عاطفی و رابطه‌ی دو نفره بود.) آن روز که آن حرف را شنیدم، خیلی متوجه‌ی منظورش نشدم تا اینکه سعی کردم نقطه‌ی قوت آدمها را پیدا کنم و دقیقاً همان را بولد...

ادامه‌ی مطلب

نقش‌ها

آدم‌ها که متوجه میشند تو آدم خوبی هستی، نمی‌خوان ازت دور بشن و میخوان تو رو داشته باشند. مخصوصاً توی روابط عاطفی. ولی تو که از طرف خوشت نمی‌آید با هزاران زبان که مطمئناً اوایل به زبان خوش هست و بعد با بدترین حالت، اون آدم رو از خودت دور میکنی ولی اون آدم پیش خودش میگه: اگر با من نبودش هیچ میلی، چرا ظرف مرا بشکست لیلی 😂 از همینجا اعلام می‌کنم که لیلی از آدم‌هایی که یک ذره هم عزت نفس ندارند، نه تنها خوشش نمی‌آید بلکه اگر قبل شکستن ظرف یک میلیونم درصد امکان حضورش بود، بعد از شکستن ظرف اون یک میلیونم هم به نیستی مطلق برای همیشه رسید. گاهی در این شرایط یاد جیم کری در فیلم احمق و احمقتر می‌افتم! این از این. (نمیخوام وارد حاشیه بشم ولی منظورم از خوب بودن، معیارهایی هست که طرف تو ذهنش...

ادامه‌ی مطلب