کمالگرایی سختگیرانه!

از وقتی بیدار شدم، بیشتر تایمم را پای سیستم نشسته‌ام و در حال تدوین یک جلسه‌ی طولانی چند پارتی هستم. امروز پروژه‌اش را شکل دادم، پارت‌ها را مشخص کردم. فیلم‌ها را سینک کردم و بیشتر زمانم را برای محو کردن چهره‌ گذاشته‌ام. و هنوز هم این پروسه ادامه دارد. ولی چیزی که من را مجاب کرد که این پست را بنویسم، این بود که با وجود دردِ انگشتِ اشاره‌ام از کار زیاد و حرکتش روی تاچ پد لپتاپ، هنوز از کارکرد امروزم راضی نیستم و از نظرم خیلی کم کار کرده‌ام و باید این روند را ادامه دهم! دیروز دوست عزیزی زنگ زد و خبر از قبولی فرزندش در یکی از بهترین رشته‌های تحصیلی در یکی از بهترین دانشگاه‌های ایران را داد. وقتی با ذوق و شوق از حال فرزندش پرسیدم، گفت داره گریه میکنه... (فکر نکنید از خوشحالی بلکه...

ادامه‌ی مطلب